>>kp.kp32@yahoo.com<< ياد خدا آرام بخش دلهاست اي خدا بي تو هيچ و پوچيم....باوووررررررررر کن.با سلام و درود بر همه عزيزان حس تنهايي به وبلاگ حس تنهايي من خوش آمديد اميدوارم كه با ديدن وبلاگ من لحظاتي خوبي داشته باشين با آرزوي موفقيت و سربلندي براي تک تک عزيزان دل امير دوستدار هميشگي شما امير براي ارتباط با من ميتوانيد بهم ایمیل بزنید با تشكر از همه عزيزان لطفا نظر يادتون نره دلگرفته ها با امیر
 
دلگرفته ها با امیر
Yad Khoda Aram BaKhSh Del HaSt
 
 
سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 14:16 ::  نويسنده : امیر و خدا

دوچرخه دیده بودم ...

سه چرخه هم دیدم ...

چهار چرخه هم دیدم ...

اما هیچ وقت نمیدانستم که  یک چرخه هم وجود دارد!!!

به چشمای معصومش دقت کردی؟

 می ترسه همون یه چرخه رو هم ازش بگیرن.

گاهی وقت ها باید دردت بیاید تا بفهمی درد چیست



سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 14:15 ::  نويسنده : امیر و خدا

رئیس میگفت در کشورمان فقیر نداریم

کارتنی بیاورید تا بخوابم


میخواهم خواب ببینم که راست میگوید...



سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 14:14 ::  نويسنده : امیر و خدا

به رفتگر پنهانی پولی دادم

 

که کوچه ی تو را جارو نزنـــد !!

 

آخر من هنوز از گوشه و کنار آن
 

 

خاطراتم را  جمع نکرده ام...


سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 14:14 ::  نويسنده : امیر و خدا

نــه صدایش را " نــازک " میکــرد ..

و نــه دستــانش را " آردی "

از کجــا بایــد به گرگ بودنش شک میکــردم؟!!!!!!!



سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 14:13 ::  نويسنده : امیر و خدا


چقدر از زمين خوردن ديگران خوشحال ميشويم؟؟؟ 


امام على‏ علیه السلام:

لاتَفرَحَنَّ بِسَقطَةِ غَیرِکَ فَإنَّکَ لاتَدری ما یُحدِثُ بِکَ الزَّمانُ:

از زمین خوردن کسى شاد مشو که

 نمى‏دانى گردش روزگار براى تو چه در آستین دارد



سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 14:13 ::  نويسنده : امیر و خدا

خداروشکر ما دیگرفقیر نیستیم

 دیروز پزشک روستا گفت:

چشمان پدرم پر از آب مروارید است!!!!



سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 14:12 ::  نويسنده : امیر و خدا

هر وقت خواستید برای دفع بلا یا حاجتی صدقه بیاندازید ،

 یا اون پول رو لای قرآن بذارید ، یا جای محفوظی كه

 پس از جمع شدن ، این پول رو به آدم مستحقی بدید 

،‌یا با اون پول ،‌ مقداری برنج یا گوشت یا لباسیچیزی

  واسه یه آدم مستحق بخرید !!!حتما اگه دقت كنید

 

 از اینجور آدما اطرافتون پیدا میكنید.یا هم بعد از

  جمع شدن مقداری پول ، باهاش نذری بپزید

 و به مستحق ها بدید ....پس لطفاً ، لطفاً ، لطفاً 

 دیگه پول تو صندوق صدقات نیاندازید

 

صدقه برای رسیدن به دست مستحقه كسانی كه میدونید

 مستحق كمك هستند كمك كنید ، 

به یك انسان ، یك هم شهری ، یك هم وطن



سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 14:12 ::  نويسنده : امیر و خدا



سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 14:11 ::  نويسنده : امیر و خدا

هــــــیس....!

ســـــاکت......!

آهسته بروید,

آهسته بیایید,

اینجا وجدان ها همه خوابند....



سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 14:10 ::  نويسنده : امیر و خدا

خــــدایا

دلم هوس یک نماز دو نفره کرده است ...

فقط من باشم و تو !!!!!



سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 14:9 ::  نويسنده : امیر و خدا

برداشت  شما  چیست؟!!!!!!



سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 14:8 ::  نويسنده : امیر و خدا

لنگه های چوبی درب حیاطمان؛

گر چه کهنه اند و جیرجیر می کنند؛

ولی خوش به حالشان که لنگه ی هم اند .



سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 14:6 ::  نويسنده : امیر و خدا

وقتی که دروازه ی جهل را باز میکنید در حقیقت

خداوند را از دروازه ای دیگر بیرون میکنید...

دست از این خرافه پرستی ها بر دارید

و سر تعظیم در برابر خالقی فرود آورید

که به تمام حاجات شما داناست و در برآوردن آنها توانا.



سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 14:4 ::  نويسنده : امیر و خدا

واعظی پرسید از فرزند خویش

هیچ میدانی مسلمانی به چیست؟
 
 
صدق و بی آزاری و خدمت به خلق

هم عبادت،هم کلید زندگیست
 

گفت: زین معیار اندر شهرما،

 یک مسلمان هست آن هم ارمنیست!!!!
 


سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 14:3 ::  نويسنده : امیر و خدا

ترک کردنِ آدم ها هم آدابی دارد؛

اگر آدابِ ماندن نمی دانید؛

حدِاقل درست ترکشان کنید؛

تا ترَک بر ندارند ...!



خانواده‌ای ایرانی, همجنس خودمان از همان‌هایی که خون آریایی در رگ هایشان 

     جاریاست. پدر و مادر و نازنینی 9 ساله در فرورفتگی یک شرکت آرمیده اند

با خودم فکر کردم آیا اینها خوابند یا تمام ما آدم‌هایی که بر روی تخت‌های آن چنانی با تشک‌های خارجی طبی زیر هوای مطبوع کولرهای گازی مشغول استراحتیم؟

برای ارگان‌های حمایتی متاسفیم که نعره‌هایشان گوش فلک را کر کرده است و دم از کمک و همیاری مستضعفین می‌دهند. هر یک به نوعی و هر یک به شکلی! ارگان‌هایی که با تشکیلات عریض و طویل، امکانات فراوان و بودجه‌های آن چنانی و تبلیغات فراوان سعی می‌کنند نشان دهند که ما کاملا در خدمت محرومین و مستضعفین هستیم

شاید دیدن این مرد و همسرش و نازنین کوچولو خط بطلانی باشد به همه شعارهایی که مسئولین و ارگان‌های حمایتی در راستای حمایت از محرومین سر می‌دهند

همه این سازمان‌ها با یدک کشیدن متولی بودن و رسیدگی در امور محرومین کارها را به همدیگر پاس می‌دهند. هر یک می‌گوید این در شرح وظایف و اختیارات ما نیست و به ارگان دیگری مربوط می‌شود و ارگان دیگری نیز می‌گوید به عهده سازمان دیگری است و این دور باطل همچنان ادامه دارد. اما آنچه واقعیت دارد نازنین کوچک است که روی یک تکه کارتن بر سنگفرش سیمانی خیابان پر ازدحام ماشین‌های مدل بالا خوابیده است و امشب را نیز مانند صدها شب دیگری که گذشته به صبح خواهد رساند.



سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 14:0 ::  نويسنده : امیر و خدا

یادمان باشد!

هر پس مونده‌ای که‌ من زمین میندازم 

قامت یه‌ نفرو خم میکنه.....



سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 14:0 ::  نويسنده : امیر و خدا

من زنم و به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های مرد،

 دردآور است که من آزاد نباشم تا او به گناه نیفتد،

 فرم بدنم بیشتر از افکارم به چشمهایش می آیند

تأسف بار است که باید لباسهایم را به میزان ایمان او تنظیم کنم


سیمین دانشور


سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 13:59 ::  نويسنده : امیر و خدا

گول دنیا را مخور......!!

ماهیان شهر ما از کوسه ها وحشی ترند

بره های این حوالی گرگ ها را میدرند

سایه از سایه هراسان در میان کوچه ها

زنده ها هم آبروی مردگان را میبرند.....



سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 13:58 ::  نويسنده : امیر و خدا

دسته گل هایی که با سرطان دست و پنجه نرم می کنند

 نیازمند حمایت من و شما هستند ...

به شکرانه اینکه سالم هستیم

و به رسم معرفت باید کاری کرد ...

به حکم انسان بودن و نه ترحم ...




سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 13:58 ::  نويسنده : امیر و خدا

آدم چه صبــــورانه بعضی دردها را تحمل میکند

بی آنکه بداند حـــق است یا ستــــم


سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 13:57 ::  نويسنده : امیر و خدا

راحت نوشتیم بابا نان داد!

بی آنکه بدانیم بابا چه سخت برای نان

همه “جوانی اش” را داد...



سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 13:56 ::  نويسنده : امیر و خدا

خــــــــدایا

من اینجا دلم سخـــــت معجزه میخواهد

و تو انگار

معجزه هایت را گذاشته ای برای روز مـــــــــــبادا ....!!



سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 13:55 ::  نويسنده : امیر و خدا

بامش که نـه اما برفـش از همه بيشتر است...



سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 13:54 ::  نويسنده : امیر و خدا

این مرد برزیلی کفش هایش را به یک دختر بی خانمان هدیه میکند...

شاید اگر انسانیت هم مارک دار بود؛

خیلی از آدم ها به تن می کردند ...!



میرسد ته مانده ی بشقاب ها

دستهارا باز در شبـــهای ســـرد / هــــــا کنید ای کودکان دوره گـرد

مژدگــانی ای خیابان خوابــــــــها / می رسد ته مانده ی بشقابــــها

سر به لاک خویش بردیم ای دریغ / نان به نرخ روز خوردیم ای دریــــغ

گیر خواهد کرد روزی روزیت

در گلوی مال مردم خوارها

من به در گفتم و لیکن بشنوند

نکته ها را مو به مو دیوارها!!!!



سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 13:51 ::  نويسنده : امیر و خدا

مادرم، پیامبری بود، با زنبیلی پر از معجزه؛

یادم نمی رود، در اوّلین سوزِ زمستانی؛

النگویش را، به بخاری تبدیل کرد ...!



جمعه 5 خرداد 1391برچسب:, :: 22:50 ::  نويسنده : امیر و خدا

روزی شاگردان نزد حکیم رفتند و پرسیدند: استاد زیبایی انسان در چیست؟ حکیم 2 کاسه کنار شاگردان گذاشت و گفت: به این 2 کاسه نگاه کنید اولی از طلا درست شده است و درونش زهر است و دومی کاسه ای گلیست و درونش آب گوارا است، شما کدام را میخورید؟
شاگردان جواب دادند: کاسه گلی را. حکیم گفت: آدمی هم همچون این کاسه است.
آنچه که آدمی را زیبا می کند درونش و اخلاقش است.
درکنار صورتمان باید سیرتمان را زیبا کنیم.



چهار شنبه 16 آذر 1390برچسب:, :: 4:9 ::  نويسنده : امیر و خدا

از کنار نیمکت خاطره ها میگذرم
سکوت می نوازد
و درخت شاهد باران عشقم
با ترانه باد می خواند
دستم گم کرده راهش را
بی جهت در جیبم می خزد

پاهایم سنگین اند
بار غمی به دوش دارم
با هر گامم
زیر پاهایم صدای خش خش رنج پاییز را میشنوم
و اشک هایم را پشت سر می گذارم

در بدنم جریان دارد حضورش
اما با چشمم چیزی جز فاصله نیست
با خودم می گویم
به کجا می روم
آن چه اینجا می جویم چیست؟
در فکر هستم
من و او اینجا و ناگهان
با هق هقم دیگر نواختنی نیست

هوا سرد است تنها میگریم
به یاد شبی که با او خندیدم
آه من در کنار او و حضورش
عاشقانه زیر باران رقصیدم
و عطر نابش را بوییدم
خندیدم...
از غم چشمهایش رنجیدم...
همه را پوستم گواه می دهد...

عاشقانه،بی ترس،بی لرز
زیر بوسه های آسمان
دست هایم را گرفت
محو گرمای وجودش بودم که
در دلم عشقی جاویدان را نوشت

جلوی این نیمکت
به درخت شاهد چشم می دوزم
تنهایم  اما امروز...
تکرار میکنم بودنش را
و از نبودنش این جا تنها می سوزم

باد سردی می وزد
دست هایم گم می شوند در جیبم
تنها به تنهایش و تنهاییم می اندیشم
چشم های خیسم را می بندم

می خواهم عمرم را
با دست های مهربان تو اندازه بگیرم
برگرد!
باور کن
تقصیر من نبود
من فقط می خواستم
یک دل سیر برای تنهایی هایت گریه کنم
نمی دانستم گریه را دوست نداری
حالا هم هروقت بیایی
عزیز لحظه های تنهایی منی
اگر بیایی
من دلتنگی هایم را بهانه می کنم
تو هم دوری کسانی که دور نیستند
در راهند
رفته اند برای تاریکی هایت
یک اسمان خورشید بیاورند
یادت باشد
من اینجا
کنار همین رویاهای زودگذر
به انتظار امدن تو
خط های سفید جاده را می شمارم

رفیق راهی و از نیمه راه می گویی
وداع با من بی تکیه گاه می گویی

میان این همه آدم، میان این همه اسم
همیشه نام مرا اشتباه می گویی

به اعتبار چه آیینه ای، عزیز دلم
به هرکه می رسی از اشک و آه می گویی

دلم به نیم نگاهی خوش است، اما تو
به این ملامت سنگین، نگاه می گویی؟

هنوز حوصلهء عشق در رگم جاری است


نمرده ام که غمت را به چاه می گویی

یا تا لیلی و مجنون شویم افسانه اش با من

بیا با من به شهر عشق رو کن خانهاش با من

نگو دیوانه کو زنجیر گیسو را زهم وا کن

دل دیوانه ی دیوانه ی دیوانه اش با من

بیا تا سر به روی شانه ی هم راز دل گوییم

اگر مویت به رویت شد پریشان شانه اش با من

نگو دیگر به من اندر دل اتش نمیسوزد

تو گرمم کن به افسونت گرمی افسانه اش با من

چه بشکن بشکنی دارد فلک بر حال سرمستان

چو پیمان بشکنی بشکستن پیمانه اش با من

در این دنیای وا نفسای بی فردا

خدایا عاشقان را غم مده شکرانهاش با من

آه.ه.ه...... هییییییییییی خدا... جون من دیگه کوتاه بیا میدونم گناهکارم ولی دیگه بسمه بیشتر از عذابم نده



چهار شنبه 16 آذر 1390برچسب:, :: 4:8 ::  نويسنده : امیر و خدا

گمانم این بود که اگر به دستانت تکیه کنم پشتم به کوه است
 
چه تصور ابلهانه ای،باورم نمیشد که روزی با دست تو بشکنم
 
میگفتی توی این دنیا هر چیز محالی ممکن است...باورم نمیشد
 
اما دیگر برایم باور شد
 
که بهترین آدمها میتوانند بدترین شوند
 
و تو که روزی بهترین بودی...ناگهان بدترین شدی...
 
چه چیز را میخواهی به رخم بکشی؟
 
سادگیم را ؟
 
اما بدان...سادگیم را ساده نگیر
 
باورت کردم...به خیال خامم که تو هم باورم کردی...
 
با تو دنیایی نقره ای ساختم
 
با تو نفس کشیدم...
 
به تو امید بستم...
 
چه راحت شکستی و رفتی...
 
چه بی خیال آتش زدی...این دل بی درمان را...
 
چه دیر شناختمت،افسوس میخورم که چرا اینقدر بدبخت وساده بودم...
 
تو زلالیم را ندیدی، به بازیم گرفتی حداقل برای بار آخر منو به بدترین شکل بازی دادی.....
 
مرا،احساسم را به بازی گرفتی...
 
من بازیچه نیستم...عروسک هم نیستم،تو به من دروغ گفتی...
 
دروغی بزرگ که منو دوست داشتی ...

هرگز نمی بخشمت



 



درباره وبلاگ


اسم:آواره.............................. شهرت:سرگردان....................... شغل:گداي محبت...................... محكوميت:به دنيا آمدن................. خوراكم:غم.............................. دلم:خون................................. كوله بارم:حسرت....................... فريادم:سكوت........................... وطنم:غربت.............................. همدمم:تنهايي.......................... جرم:زندگي كردن........................

حرفهایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود نمی گوییم و حرفهایی هست برای نگفتن؛ حرفهایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند و سرمایه ماورایی هر کس حرف هایی است که برای نگفتن دارد؛ حرفهایی که پاره های بودن آدمی اند و بیان نمی شوند مگر آنکه مخاطب خویش را بیابند...
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
1 خرداد 1393
4 دی 1391 7 آذر 1391 1 شهريور 1391 6 مرداد 1391 5 مرداد 1391 2 مرداد 1391 1 مرداد 1391 5 خرداد 1391 1 اسفند 1390 3 آذر 1390 5 آبان 1390 2 آبان 1390 1 آبان 1390 7 تير 1390 1 ارديبهشت 1390 6 فروردين 1390 5 فروردين 1390 46 شهريور 1389 33 مرداد 1389 32 مرداد 1389 4 آذر 1388
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک   ابتدا ما را با عنوان دلگرفته ها با امیر و آدرس hesetanhayi.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته. در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد .





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 213
بازدید کل : 160962
تعداد مطالب : 134
تعداد نظرات : 78
تعداد آنلاین : 1



آپلود نامحدود عکس و فايل

آپلود عکس